سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فضای تنهایی من

یکی از فانتزیام اینه یه هتل برم بشینم توش شب و روز فانتزی بگم


بیرون هم نیام اصن ... هی فانتری اپ کنم پشت هم...


بعد یه مدت

.

.

.

 که میام بیرون از اسانسور که اومدم بیرون


ببینم همه یه جوری نگام میکنن...همچین از هتل اومدم بیرون


همه مثل اهنگ پاپیه جنیفر بیوفتن دنبالم


منم که بی اف دارم هی فرار کنم......


یهو منو از ماشینم بکشن بیرون محاصرم کنن....


منم ببینم وضعیت اینطوریه داد بزنم


هی فانتری بگم تا اونا ازم دور بمونن


تو همین حال به نور از اسمون بیاد و فانتازائیل


( فرشته ی فانتزی گویه بهشت )


ظهور کنه دستمو بگیره بگه همانا تو لیاقت جایگاه منو داری....


و در عینه نا باوری بال هاشو بده به من


و جاشو با من عوض کنه


منم بال بال زنان برم به سمت افق و تو نور محو شم.....


امردمم جییییغ داد همه گریه که نه نروووو


یهو چهره ی من تو نور از اسمون بیاد بگم من نرفتم...


من همونجام تو قلبتون..... و بعد دوباره محو شم!!

:دی

 





جمعه 93/7/11 | 2:22 عصر | haniyeh | نظر
Shik Them